شیرین زبونی 2
سلام گل رز مامان گل رزم این روزا بزرگ شده ،خانم شده واسه خودش ،وحرفهایی میزنه که نتیجه اش گاز گرفتن وفشار دادن وچلوندنش توسط مامان و باباست عزیزم ،کوچولوی دوست داشتنی من ،عاشق نقاشی وتراش کردن مدادای داداشی شدی وهرگوشه خونه تراشه های مدادرنگی ریخته ومن ازعصبانیت دیروز بابا داشت باتلفن صحبت میکرد وداشت روی کاغذای نقاشی گل رزم شماره تلفن یادداشت میکرد ،خطی خطی میکرد گل میکشید وحرفهای پشت تلفن روی کاغذ می نوشت وخلاصه کاغذا روسیاه می کرد تویکدفعه چشمت افتاد به کاغذا ،دویدی واومدی دست به کمر گفتی &nb...
نویسنده :
مامان النا
11:26