الناالنا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

گل رزمامان

حرف بد

سلام گل رز مامان گل رز مامان ،امروز مامان ،حسابی ازت شاکیه می دونی چرا؟ النا جون یه حرف بد یاد گرفته وای وای واااااااااای دیروز بابا با ارشیا توپ بازی میکردند توهم دوست داشتی باهاشون بازی کنی ولی ارشیای شیطون اجازه نمی داد ومی گفت                                دختر ا با دخترا ،پسرا با پسرا       توهم ناراحت وعصبانی اومدی پیش من وبا یه لحن خیلی شیرین گفتی (اصلا دوستتون ندالم) اینقدر بامزه وشیرین گفتی که مامان نتونست خودشو کنترل کنه ویه گاز کوچولو از لپ هات گرفتم توکه هنوز عصبانی بودی گفتی (گازم نگیل دیوونه ) ازدیروز تا حالا داری این کلمه رو تکرار میکنی نمیدونم شاید ازارشیا یاد گرفتی شایدم از کارتونهای سی د...
23 مرداد 1390

زندگی

زندگی آرام است ، مثل آرامش یک خواب بلند . زندگی شیرین است ، مثل شیرینی یک روز قشنگ . زندگی رویایی است ، مثل رویای ِیکی کودک ناز . زندگی زیبایی است ، مثل زیبایی یک غنچه ی باز . زندگی تک تک این ساعتهاست ، زندگی چرخش این عقربه هاست     زندگی راز دل مادر من.   زندگی پینه ی دست پدر است،   زندگی مثل زمان در گذر ...   این شعر ازیکی ازدوستان است خوشم اومد یه پست بهش اختصاص دادم ...
22 مرداد 1390

یه شب خوب

سلام گل رز مامان روز پنج شنبه خاله جوون (خاله طاهره) ماروبرای افطاری دعوت کرد توکه خیلی خاله رودوست داری خیلی خیلی بهت خوش گذشت خاله جوون دستش درد نکنه کلللللی زحمت کشیده بود   النا جوون دختر خوشکلم دختر خوبی بود ی و خاله یه عروسک مینی موس بهت کادو داد توهم خیلی شیرین گفتی ممنون وتشکر کردی تانیمه شب خونه خاله بودیم که خواهر شوهر خاله که دختر دایی مامان هم میشه زنگ زد وهمه رو برای سحری دعوت کرد به پیشنهاد عمواحسان رفتیم پارک  زیر پل ،کنار رودخونه  ،جای همه دوستان خالی ،خیلی خوش گذشت آخه از عید نوروز تاحالا فرصتی پیش نیموده بود که همگی پیک نیک بریم مامان جوون،باباحاجی ،زندایی من وزهرا ج...
22 مرداد 1390

عروسکی بنام النا

سلام گل رز مامان دیروز مامان کار داشت وتو گل رز مامان روبردم خونه مادرجون تاباخاله ها بازی کنی مادر جونم تورو باخود برده بود خونه خاله من که تازه ازمشهد برگشته بودند خیلی بهت خوش گذشته بود وکلی شیرین زبونی کرده بودی وخاله سارا ازت چند تا عکس گرفت که برات توی وبلاکت بزارم میدونی چی منوشگفت زده کرد ،اینکه امروز بهم گفتی مامان من دیروز رفتم خونه خاله تو اولیش اینکه ارشیا هنوز دیروز وامروز ودیشب وامشب روباهم اشتباه میکنه ولی گل رزم کفت دیروز (شایدم تصادفی بوده) دوم اینکه گفتی خاله تو،چشام گرد شد عزیزم ازت پرسیدم چیکار کردی گفتی آب خوردم آبمیوه (منظورت شربت ) خوردم ،الهی فدات شم دخمل باهوش وشیرین زبونم قربون ژست گ...
17 مرداد 1390

تخم مرغ قلبی

سلام سلام گل رز مامان عزیزم دیروز  توی وب نفس طلایی  تصویر چند تا غذای کودک با تزیینهای خوشکل دیدم ،یادم اومدزمانی که ارشیا نی نی بود من باذوق وشوق زیاد براش غذا روتزیین میکردم واون نمی خورد اما برای گل رزم اصلا وقت نداشتم اینکا رها روانجام بدم ،یکم دلم گرفت، امروز تصمیم گرفتم یه تخم مرغ آب پز شکل قلب  خیلی خوشکل برات درست کنم از قبل دستورش رو توی یه سایت جالب گرفته بودم وشروع به درست کردن تخم مرغ کردم عزیزم نمی دونی جقدر خوشکل شد وتوبا اشتهای کامل اونو خوردی ،نوش جان ای وااااااااااااای یادم رفت ازش عکس بگیرم  ،اما عکس اصلی برات میذارم  تاببینی گلم   ...
17 مرداد 1390

آب بازی

سلام گل رز مامان امروز ارشیا بهانه رودخونه وآب بازی گرفته بود ،دوساعت قبل از افطار بابا رومجبور کرد که مارو بیرون ببره،توکه اولش خیلی ترسیدی وروی صندلیت کنار آب نشستی وتکون نمی خوردی ولی ارشیا کللللللی بازی کرد وحسابی کیف کرد   عزیز دلم ،گل رزم وقتی دیدی ارشیا داره بازی میکنه کم کم بلند شدی وخودتو زدی به آب، اینم ارشیا جون که عاشق آب بازیه خوشکل مامان ،تا موقع افطار کنار رودخونه موندیم وباگریه خونه اومدیم   اینم ارشیا جوووووون بااین فیگور گرفتنش،الهی فداش شم   هزارتابوووووووس ...
14 مرداد 1390

اگه گفتی؟

  اگه گفتی این دختر اخمو کیه؟ ؟ آره نفسم این تویی که در حال نق زدن به ارشیایی،ارشیا کلاس زبان می رفت ومن گل رزم روهم باخودم بردم،تا ارشیا رواز کلاس برگردونم تاخانم معلم  ارشیا رودیدی ،گفتی hello اون هم جوابتو دادh i عزیزم تازه چند روزه ،که چند کلمه انگلیسی رویاد گرفتی ،مثل(cat   -red-book-tankyou-) فدات شم عزیزم خیلی خوشکل میگی( مای نیمز النا جون)    ،امروز سی دی TiNYTALK  ارشیا روگذاشتیم کلی با هم بلزی کردیم  (آپ-آپ-دان-دان-دان-تر ارن ترارنup-up-down-down) عزیزم یعنی بشین پاشو وچرخیدن ، کلی کیف کردی،ولی بابا هم کلی منو نصیحت کرد که هنوز زوده زبان یاد بگیره ،دیدی ارشیا...
13 مرداد 1390

ماه رمضان ودرددل باخدا

سلام دختر گلم ا اینی که مینویسم یه عاشقانه باخدای مهربونه تادلم کمی آروم بشه یه بار دیگه ویه بار دیگه ،حرف زدن با توکهنه نمیشه،خودت گفتی که هروقت دلت گرفت بیاوبگو،ومن باوردارم که تو شنوای دانایی،باور دارم که تو ناگفته ها رامی دانی واین راهم می دانم که دوست داری بنده هایت فقط پیش تو دست دراز بکنند،پس من هم می گویم،در تمام روزهای رمضان که درهای آسمانیت رابه روی بندگانت باز می کنی ،تورا می خوانم....... نمی توانم مثل دعاهای رسمی ،اول ستایشت کنم وبعد نیایش ،راستش کلمات خودم را لایق تونمی دانم،زبانم از گفتن خیلی چیزها قاصراست.....که سخت است وخجالت زده ام....ولی می گویم..... خدایا کمکم کن ویادم بده که در لحظات دشوار زندگ...
13 مرداد 1390

شیرین زبونی النا جون

  سلام سلام نفس مامان ،گل رزم گل رزم امروز می خوام از شیرین زبونی ات بگم وای نمی دونی که الان توی این سن خیلی ازنی نی ها هنوز حرف نمی زنندویا خیلی کم، خوشکل مامان چه شیرین زبونه بعضی از جملات  شیرین النا به ارشیا دلم تنگ شده داداش جون،برو کلاست(ارشیا کلاس زبان می ره)،دیگه شورشو آوردی(ارشیا اذیتت میکنه) هروقت مامان ،بابا یا خاله ها لباس جدید میپوشن گل رز م با احساس میگه (خوشکله خوشکله منم دارم منم عروسم ) امروز خونه مامان جون اینا تا دایی رودیدی به کمربندش اشاره کردی وگفتی (بابام هم از اینا داره) همه خندیدند وکلی بوووووووووووووست کردند امان از وقتی که کیف آرایش مامانو ببینی ،هرچی دم دستت بیاد به خودت میمالی وه...
10 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل رزمامان می باشد