الناالنا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

گل رزمامان

عکس

سلام گل رز مامان ا مامان این روزها زیاد وقت نداره مطلبی توی وبلاگت بنویسه ولی برای خالی نبودن این پست چند تا عکس میزارم دوستت دارم       ...
6 مرداد 1390

کمک النا

سلام گل رز مامان از امروز مامان شروع کرده به جمع کردن اثاثیه منزل،چون باید کم کم ازاین خونه بریم توشیطون همش توی دست وپای مامان بودی وهمش میگفتی کمک مامان کنم  بعد که جارو روازت گرفتم کلی جیغ کشیدی، خلاصه البوم اوردم تا آروم بشی خوشکل مامان امروز هیچ کاری نتونستم انجام بدم فدات شم کوچولو   ...
5 مرداد 1390

بدون عنوان

خدایا به داده ونداده وگرفته ات شکر که داده ات،نعمت وگرفته ات امتحان ونداده ات حکمت است سلام سلام گل رزمامان خدا روشکر ،خدای مهربون ماروقابل دونست وحاجتمون براورد شکرخدا امروز گلم خیلی بهش خوش گذشت،آخه ازصبح پیش خاله سارا جون بود،خاله باورش نمی شد توشیطون وبلا چطور کتاب دعا برداشته بودی وهی می گفتی (صلی علی محمدوال محمدخدا سالا(سارا)جون اوب (خوب) بشه) شب هم باباشما وارشیا روبرد پارک وکلی تاب تاب وسرسره بازی کردی   عزیزم امروز عکس نی نی های خوشکلی که توی مسابقه برنده شده بودند وبهت نشون دادم وتوباخوشحالی داد زدی دوستام سلام منم بهشون تبریک میگم ارشیا گفت مامان النا که ازمرغ وجوجو وگربه ودیسی(سگ عموداوود) نمی تر...
4 مرداد 1390

دلتنگی

گاهی گمان نمی کنی ولی می شود گاهی نمی شود که نمی شودکه نمی شود گاهی هزاردوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گاهی گدای گدایی وبخت باتویار نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود سلام سلام سلام گل رزم،مامان امروز دلش بدجوری گرفته زنگ زدم به همکارم که الان مشهده(خوش به حالش) وازش خواستم حسابی دعام کنه،توگلم هم که انگار فهمیدی مامان نگرانه هی خودتو لوس می کنی ومامانو بغل می کنی ،هروقت دعا میکنم توهم چنان آمینی میگی که دلم قرص میشه که خدای مهربون دعا مونو برآورده میکنه دوستت دارم ده تا بوس خدایا قاصدکی خوش خبر برایم بفرست متشکرم ...
31 تير 1390

بی خوابی

سلام گل رزمامان دیشب ارشیا وبابا رفته بودند بیرون،گل رزمامان ساعت 8خوابیدی وساعت 11 باصدای زنگ در بیدار شدی خلاصه تاساعت 1 با ارشیا روی تختش بازی کردی ونگذاشتی داداشی بخوابه مامان مجبور شد سی دی بن تن7 براتون بزاره وتانیمه شب سی دی نگاه میکردین بازم خوابتون نمی اومد ومامان دیگه عصبی شده بود لامپها روخاموش کردم وچهار تا قصه براتون خوندم اینبار بهانه جیش گرفتی وبعداز جیش اومدین توی حال وازتون توی تاریکی عکس گرفتم دیگه باهات قهر کردم وتو با شیرین زبونی خودت لوس می کردی ووتا بیست دقیقه یه ریز حدف می زدی(مامان دوست دارم،الان اقاگرگه تو رو می خوره ،من نجاتت می دم،من لاک دارم تو نداری )و... ....... تاخوابت بردعزیزم دوستت دارم ...
29 تير 1390

درباره مسابقه

سلام عزیزم امروز آخرین مهلت مسابقه نی نی شگفت انگیزه ،ومن نتونستم یه عکس مرتبط از توخوشکلم بگیرم اما ازنظرمن گل رز مامان واقعا شگفت انگیزه،چون با توجه به سن کمش خیلی ازکارها رو میتونه انجام بده 1-به کتاب وقصه خیلی علاقه داره وکتاب می می نی رواز حفظ میخونه ،عاشق سیندرلا ست وداستانشو کامل بلده ومی خواد عروس خوشکله پادشاه بشه 2-دخترم ازده ماهگی راه افتاد واز١٥ماهگی ازمامی گرفتم خیلی زود جبش گفت وروی لگن نشت تازه الان خودش میگه مامان صندلی(لگن) ،حتی می خواد لگنش روخالی کنه(البته قصدش بازیگوشی وبا شیرین زبونی میگه کمک مامان کنم) 3-تا ده روکامل می شمره ولی بقیه روبه ترتیب نمیگه ، بعضی رنگها رو میشناسه مثل سبز قرمز آبی صورتی 4-عاشق خ...
28 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل رزمامان می باشد