یه شب خوب
روز پنج شنبه خاله جوون (خاله طاهره) ماروبرای افطاری دعوت کرد توکه خیلی خاله رودوست داری خیلی خیلی بهت خوش گذشت خاله جوون دستش درد نکنه کلللللی زحمت کشیده بود
النا جوون دختر خوشکلم دختر خوبی بود ی و خاله یه عروسک مینی موس بهت کادو داد
توهم خیلی شیرین گفتی ممنون وتشکر کردی
تانیمه شب خونه خاله بودیم که خواهر شوهر خاله که دختر دایی مامان هم میشه زنگ زد وهمه رو برای سحری دعوت کرد به پیشنهاد عمواحسان رفتیم پارک زیر پل ،کنار رودخونه ،جای همه دوستان خالی ،خیلی خوش گذشت آخه از عید نوروز تاحالا فرصتی پیش نیموده بود که همگی پیک نیک بریم مامان جوون،باباحاجی ،زندایی من وزهرا جوون ودخترنازش هستی همه بودند
،گل رز مامان کلی آب بازی کردی وتمام لباسهاتو خیس کردی ،
دو بار لباستو عوض کردم ولی بارسوم دیگه لباس اضافه نداشتی ومجبور شدیم یکی ازلباسهای هستی رو تنت کنیم وااااای چقدر خوشکل شده بودی خاله جووون ازت عکس گرفت که بعدا برات میزارم ،خلاصه تا
ساعت ٤ که سفره سحری روانداختیم بازی کردید پارک هم خیلی شلوغ بود وبچه های زیادی بازی میکردند به تو و ارشیا و هستی حسابی خوش گذشت
سحری که خوردیم (دست زهراجوون دردنکنه ) وسایل روجمع کردیم واومدیم خونه ،الان دیگه ساعت پنج ونیم صبح بود وشما هنوز خوابتون نمی برد باسجاده بابا بازی کردی و به حساب خودت نماز خوندی .
این عکس روهم ازتوماشین ازت گرفتم
ما خوشکلم جمعه تاساعت ١٢ظهر لالا کردی