بدون عنوان
سلام گل رز مامان
دیشب افطار خونه مادر جون دعوت بودیم آخه مراسم احیا هم داشتند ارشیا ازصبح رفته بود خونه مادر
جون ولی من وشما وبابا ساعت ٧ رفتیم، افطار که خوردیم رفتیم مکتب فاطمه الزهرا مراسم شب قدر ،گل رز مامان دخمل خوبی بودی ومثل مامان قران به سر گرفتی وآمین می گفتی
(برای همه دوستان دعا کردیم)
بعد از مراسم که تا ساعت یک ،طول کشید برگشتیم خونه مادر جوون ،آخه مراسم احیای خونه مادرجوون ساعت یک شروع میشه وتاساعت سه ونیم چهار ادامه داره خاله ها ،
خاله های مامان،زندایی شیما ومامانش اینا،دایی هاوزندایی های مامان ،تمام دوستها وهمسایه ها اومده بودند
(بجز خانواده بابایی......حالا)
جای همه دوستان خالی ،مراسم خیلی خوب برگزار شدوانصافا غذاش هم خوشمزه شده بودونگرانی مادرجون که می ترسید غذا کم باشه بی مورد بود چون مولا علی خودش کمک میکنه وبرکت به سفره میده
گل رز مامان باکلی بچه همسن وسال وبزرگتر وکوچکتر بازی کردی وراه براه زولبیا می خوردی وآب
می خواستی، قبل از شروع مراسم دختر دایی مامان زهرا خانم، زودتر از بقیه اومده بود وتوکه عاشق دخترش( هستی جون) بودی خیییییلی خوشحال بودی آخه دخترش خیلی نازه وشیرینه (سه سال ونیمشه) وباگل رز من خیلی مهربونه
منم ازفرصت استفاده کردم وجند تا عکس ازتون گرفتم
این هستی جوونه انصافا خوشکله مگه نه....؟
اینم هستی والنا جون منه ،چه غبغبی بهم زدی گل رزم
بازم هستی والنا
اینجا امیر محمد (پسراجی پریسا دختر دایی مامان) توی بغل هستی والنا جون
وااااااااای این دخمله چه نازه،ای وای گل رز مامان توهم نازی ،گلی،ملوسی ،شیرینی فدات شم
اینجا هی گفتم النا جون دستتو از توی دهنت در بیار ،کوگوش شنوااااااااا
ا
اینم آخریش بووووووووس
فعلا بااااااااااای گل رز مامان
پی نوشت :راستی گلم کاش دعامون برآورده بشه ودایی جون توی آزمون شرکت نفت قبول بشه
آخه خیلی زحمت کشیده،کلی درس خونده ،تازه ازدواج کرده........
الهی آمین