شیرین زبونی 2
سلام گل رز مامان
گل رزم این روزا بزرگ شده ،خانم شده واسه خودش ،وحرفهایی میزنه که نتیجه اش گاز
گرفتن وفشار دادن وچلوندنش توسط مامان و باباست
عزیزم ،کوچولوی دوست داشتنی من ،عاشق نقاشی وتراش کردن مدادای داداشی شدی وهرگوشه
خونه تراشه های مدادرنگی ریخته ومن ازعصبانیت
دیروز بابا داشت باتلفن صحبت میکرد وداشت روی کاغذای نقاشی گل رزم شماره تلفن یادداشت
میکرد ،خطی خطی میکرد گل میکشید وحرفهای پشت تلفن روی کاغذ می نوشت وخلاصه کاغذا
روسیاه می کرد تویکدفعه چشمت افتاد به کاغذا ،دویدی واومدی دست به کمر گفتی
خاک عالم ببین چیکال کلدی خاک عالم خاک عالم
من (دهنم واموند)
و نتیجه اش چلوندن وفشار دادن و گاز گرفتن دختر کوچولوی من بود
اما دیشب، منو وبابا داشتیم باهم تبادل نظر میکردیم وبابا رفته بود بالامنبر و کلللللی به
خیال خودش (عزیزم بابا) داشت به من اطلاعات میداد
گل رز مامان اومدی چند بار به بابا گفتی بخوون(یه کتاب داستان هم توی دستت بود)
باباکه توی حال وهوای خودش بود جوابتو ندادوبه صحبتش ادامه داد
تو قهر کردی وسرت وروی مبل گذاشتی وهی می گفتی
اصلا دوستم ندالین اصلا دوستم ندالین
من به بابا اشاره کردم وبابا دخمل گلمو توی بغل گرفت وکلللللللی ماچ وبوسه ،که عزیزم ،
کوچولوی خوشکلم میدونی که عاشقتم ،می خوام بدونی ،بودن باتو روبا هیچی تو دنیا عوض نمی کنم
و.....
توهم زل زدی توی صورتت بابا وگفتی
اگه این زبون ونداشتی......
بابا
بازم نتیجه اش یه گاز وچلوندن کوچولوی من بود
اما همین چند دقیقه پیش، تو وارشیا داشتید کلوچه وشیر میخوردید وارشیا ی شکموی من
( هی جااااااان) به کلوچه تو ناخنک میزد ومن هی دعواش میکردم که توباسخاوت کامل کلوچه اتو به داداشی دادی وگفتی
بیا بلو(برو) حالشو ببر
من
ارشیا
الهی قربونت برم معلومه هرچی ازخودمون می شنوی بهمون تحویل میدی
بااااای